معنی شیرجه زدن
لغت نامه دهخدا
شیرجه. [ج َ / ج ِ] (اِ مرکب) (از: شیر، اسد + جه، از جهیدن) با جهشی چون جهیدن شیر. همانند جهش شیر. (یادداشت مؤلف). || یکی از حرکات شنا. پرش در آب از جای مرتفع چنانکه سر و دستها که از دو سوی سر کشیده شده است نخست در آب فروشود.
- شیرجه رفتن، در اصطلاح زورخانه، نوعی ورزش باستانی. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ معین
(جِ) (اِمر.) پرش از جایی مرتفع در آب.
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ عمید
(ورزش) در شنا، پریدن در آب از ارتفاع بلند بهطوریکه هنگام فرود آمدن دست و سر بهطرف آب باشد،
پرش و جهش به طرف چیزی،
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
جهش مانند جهیدن شیر
فارسی به آلمانی
گویش مازندرانی
از توابع دهستان شیرگاه سوادکوه
فرهنگ عوامانه
فرورفتن در آب را گویند درصورتی که اول سر و کله داخل آب شود.
معادل ابجد
579